یک خاطره در مورد نظریه ارزش کار
معمولا بعد از کلاسهای حضوری بسیاری از فراگیران سوالهای شخصی یا مربوط به شرکتشان را از من میپرسند. در یکی از کلاسها یک فراگیر که ظاهری مرتب و آراسته داشت آمد و خود را معرفی کرد که معاون یکی از شرکتهای بزرگ غذایی بود. در خصوص قراردادی به مبلغ 20 میلیون دلار با یک شرکت خارجی سوالاتی را پرسید که از مباحث پیچیده تجارت بینالمللی بود. پس از پاسخ مختصر به سوالات، ایشان گفتند امکان دارد که شما قرارداد ما را بررسی کنید. گفتم بله امکان دارد. گفتند دستمزد چقدر است؟ مبلغی را گفتم که معادل ریالی 1000 دلار می شد. با حالتی متعجب چشمانش را گرد کرد و پرسید:
مگر چندساعت کار دارد؟
گفتم حدود 5 ساعت. گفت یعنی ساعتی 200 دلار. گفتم بله.
گفت چرا اینقدر گران؟
گفتم چرا اینگونه حساب میکنید؟ چرا نمی گویید از مبلغ قرارداد ۵ هزارم درصد را بابت مشاوره میپردازیم. گفتم در ضمن من حداقل 10 هزار ساعت در این موضوعات تجربه کسب کردم که بتوانم ظرف مدت 4 ساعت قرارداد شما را بررسی کنم. آیا این تجربیات را به عنوان ساعات کار حساب نمی کنید؟
آقای معاون گفت: البته ما بررسی میکنیم و خبر میدهیم.
در هنگام رفتن صدایش کردم: آقای معاون! وقتی برگشت گفتم شما طرفدار نظریه ارزش کار مارکس هستید. بنابراین هیچگاه طلای ساخته شده نخرید چرا که اجرتی که میپردازید خیلی بالاتر از زحمتی است که بابت ساخت آن کشیده شده است.
در نهایت هیچگاه من با آن شرکت در این خصوص همکاری نکردم (یعنی تماسی از جانب آنها گرفته نشد). اما احتمال میدهم آقای معاون هیچگاه نظریه ارزش کار را درک نکرد.
درباره سامان پاینده پور
من سامان پاینده پور دانش آموخته اقتصاد هستم و بیش از 20 سال در حوزه های مختلف مالی و بانکی تجربه دارم و تاکنون بیش از 100 دوره آموزشی در حوزه های مختلف مالی از جمله تجزیه و تحلیل صورتهای مالی، ابزارهای مالی، روشهای تآمین مالی و ... در آموزشگاههای مختلف و بانکهای مختلف ماننده گروه مالی شریف برگزار کرده ام. مجوز سازمان برنامه و بودجه برای آموزش به کارکنان دولت را دارا هستم
نوشتههای بیشتر از سامان پاینده پور
1 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.